زبر کردن، خشن کردن یا شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Dry weather roughens my skin.
هوای خشک پوست مرا زبر میکند.
As you approach the mountains the terrain roughens.
به کوهها که نزدیک میشوی، زمین ناهموار میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «roughen» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roughen