فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Roughen

ˈrʌfn ˈrʌfn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

زبر کردن، خشن کردن یا شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Dry weather roughens my skin.

هوای خشک پوست مرا زبر می‌کند.

As you approach the mountains the terrain roughens.

به کوه‌ها که نزدیک می‌شوی، زمین ناهموار می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roughen

  1. verb make rough or rougher
    Antonyms:
    smooth

لغات هم‌خانواده roughen

  • verb - transitive
    rough, roughen

ارجاع به لغت roughen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roughen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roughen

لغات نزدیک roughen

پیشنهاد بهبود معانی