صفت تفضیلی:
more roughlyصفت عالی:
most roughlyتخمیناً، به تخمین، تقریباً، به تقریب، حدوداً، به طور کلی، کمابیش
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The cost of the project is roughly $10,000.
هزینهی پروزه حدوداً 10000 دلار است.
The population of this city is roughly 100,000 people.
جمعیت این شهر تقریباً 100000 نفر است.
باخشونت، خشن، خشونتآمیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The guardians treated the prisoner roughly.
نگهبانان با زندانی با خشونت رفتار کردند.
He shoved me roughly aside.
او مرا با خشونت کنار زد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «roughly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roughly