فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Roughly

ˈrʌfli ˈrʌfli

صفت تفضیلی:

more roughly

صفت عالی:

most roughly

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2

تخمیناً، به‌ تخمین، تقریباً، به‌ تقریب، حدوداً، به‌ طور کلی، کمابیش

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

The cost of the project is roughly $10,000.

هزینه‌ی پروزه حدوداً 10000 دلار است.

The population of this city is roughly 100,000 people.

جمعیت این شهر تقریباً 100000 نفر است.

adverb

باخشونت، خشن، خشونت‌آمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The guardians treated the prisoner roughly.

نگهبانان با زندانی با خشونت رفتار کردند.

He shoved me roughly aside.

او مرا با خشونت کنار زد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roughly

  1. adverb about
    Synonyms:
    approximately around pretty near practically more or less somewhere around in the neighborhood in the ball park

لغات هم‌خانواده roughly

ارجاع به لغت roughly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roughly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roughly

لغات نزدیک roughly

پیشنهاد بهبود معانی