تقریباً، بهطور تقریبی، حدوداً، در حدود، نزدیک به، کمو بیش، قریب به، تخمیناً، بهطور تخمینی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The temperature outside is approximately 25 degrees Celsius.
دمای بیرون حدوداً ۲۵ درجهی سلسیوس است.
The meeting will last approximately one hour.
جلسه تقریباً یک ساعت طول خواهد کشید.
Approximately one million watched the football match.
قریب به یک میلیون نفر مسابقهی فوتبال را تماشا کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «approximately» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/approximately