امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Closely

ˈkloʊsli ˈkləʊsli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more closely
  • صفت عالی:

    most closely

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
به دقت، دقیقا، اکیدا، به شدت، بسیار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- They analysed the situation very closely.
- آن‌ها شرایط را به دقت تحلیل کردند.
- He resembles his father very closely.
- او بسیار شبیه پدرش است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد closely

  1. adverb approximately, carefully
    Synonyms:
    by the skin of one’s teeth exactly firmly hard heedfully in conjunction with intently intimately jointly meticulously mindfully minutely nearly punctiliously scrupulously searchingly sharply similarly strictly thoughtfully

لغات هم‌خانواده closely

  • verb - transitive
    close

ارجاع به لغت closely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «closely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/closely

لغات نزدیک closely

پیشنهاد بهبود معانی