فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Intimately

ˈɪntəmətli ˈɪntɪmətli

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

(خصوصی و شخصی) به‌طور بسیار نزدیک، از نزدیک

The two of them have been intimately involved for a year.

یک سال است که هر دوی آن‌ها رابطه‌ی نزدیکی با هم دارند.

I got to know him very intimately.

از نزدیک با او آشنا شدم.

adverb

با جزئیات زیاد، موبه‌مو، به‌طور مفصل، ریزبه‌ریز، عمیقاً

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He knew the area intimately.

منطقه را ریزبه‌ریز می‌شناخت.

She spoke intimately about her marriage.

موبه‌مو درباره‌ی ازدواجش صخبت کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intimately

  1. adverb closely
    Synonyms:
    well privately secretly personally informally familiarly lovingly confidentially
    Antonyms:
    publicly openly reservedly

ارجاع به لغت intimately

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intimately» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intimately

لغات نزدیک intimately

پیشنهاد بهبود معانی