گذشتهی ساده:
intimidatedشکل سوم:
intimidatedسومشخص مفرد:
intimidatesوجه وصفی حال:
intimidatingترساندن، مرعوب کردن، تشر زدن به، نهیب زدن به
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His position and power did not intimidate me.
مقام و قدرت او مرا مرعوب نکرد.
He wanted to intimidate the witnesses into silence.
او میخواست به زور تهدید، شهود را وادار به سکوت کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «intimidate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intimidate