با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Ruffle

ˈrʌfl ˈrʌfl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ruffled
  • شکل سوم:

    ruffled
  • سوم‌شخص مفرد:

    ruffles
  • وجه وصفی حال:

    ruffling
  • شکل جمع:

    ruffles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
موج‌دار کردن (مثل باد بر آب)، بر‌هم‌زدن، ناصاف کردن، ناهموار کردن، ژولیده کردن، گره زدن، برآشفتن، تلاطم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- winds that ruffle the water
- بادهایی که آب را موج‌دار می‌کنند
- The flag ruffled in the morning breeze.
- پرچم در نسیم صبحگاهی موج می‌زد.
- As soon as the cat saw the snake, it became ruffled.
- گربه تا مار را دید براق شد.
- The two cocks fought each other with ruffled feathers.
- دو خروس با پرهای افراشته به جان هم افتادند.
- I was ruffled by his repeated questions.
- پرسش‌های مکرر او مرا آزرده کرد.
- She only said that to ruffle her husband.
- فقط برای ناراحت کردن شوهرش آن حرف را زد.
- She ruffled the pages to find the picture.
- برای یافتن تصویر، صفحات را تند ورق زد.
- a blouse trimmed with lace ruffle
- بلوز که حاشیه‌ی آن دارای توری چین‌دار است
- curtains with ruffled bottoms
- پرده‌هایی که پایین آن‌ها حاشیه‌ی چین‌دار دارد
- The ruffles of the pond glistened under the sun.
- امواج کوچک دریاچه در آفتاب برق می‌زدند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ruffle

  1. verb mess up
    Synonyms: cockle, confuse, crease, crinkle, crumple, crush, derange, disarrange, discompose, dishevel, disorder, pucker, purse, rifle, rumple, tangle, tousle, wrinkle
    Antonyms: smooth
  2. verb upset, irritate
    Synonyms: abrade, agitate, anger, annoy, bluster, bother, browbeat, bully, chafe, confuse, cow, disconcert, disquiet, disturb, excite, floor, flummox, flurry, fluster, fret, fuddle, gall, get to, harass, intimidate, irk, nettle, peeve, perturb, provoke, put off, put out, rattle, rattle one’s cage, shake up, stir, stump, throw into tizzy, torment, trouble, unsettle, vex, wear, worry
    Antonyms: calm, soothe

ارجاع به لغت ruffle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ruffle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ruffle

لغات نزدیک ruffle

پیشنهاد بهبود معانی