با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Shake Up

American: ˈʃeɪkˈəp British: ʃeɪkʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb C2
تکان دادن، هم زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
phrasal verb
احساسات را تحریک کردن
phrasal verb
دوباره سازماندهی کردن
phrasal verb
اصلاح کردن رفتار خود
phrasal verb
شکل گرفتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shake up

  1. verb upset, unsettle
    Synonyms: agitate, break with past, cause revolution, churn up, clean out, clean up, clear out, disturb, liquidate, make a clean sweep, mix, overturn, purge, remove, reorganize, rid, shock, stir up, turn upside down
    Antonyms: calm, placate, soothe
  2. phrasal verb Agitate by shaking
  3. phrasal verb Reorganize (to make reforms in)
  4. phrasal verb Improve; to correct one's bad habits or behavior
  5. phrasal verb Take shape; to transform into or become

ارجاع به لغت shake up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shake up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shake up

لغات نزدیک shake up

پیشنهاد بهبود معانی