گذشتهی ساده:
placatedشکل سوم:
placatedسومشخص مفرد:
placatesوجه وصفی حال:
placatingآرام کردن، تسکین دادن، آشتی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He tried to placate the offended guests.
او کوشید تا از مهمانان رنجیده دلجویی کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «placate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/placate