فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Placation

pləˈkeɪʃən pləˈkeɪʃən

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

تسکین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The therapist's placation of the patient's anxiety helped him feel more at ease during his session.

تسکین اضطراب بیمار توسط درمانگر به او کمک کرد تا در طول جلسه‌ی خود احساس راحتی بیشتری کند.

The placation of the angry customer was successful.

تسکین مشتری عصبانی با موفقیت انجام شد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت placation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «placation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/placation

لغات نزدیک placation

پیشنهاد بهبود معانی