تسکین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The therapist's placation of the patient's anxiety helped him feel more at ease during his session.
تسکین اضطراب بیمار توسط درمانگر به او کمک کرد تا در طول جلسهی خود احساس راحتی بیشتری کند.
The placation of the angry customer was successful.
تسکین مشتری عصبانی با موفقیت انجام شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «placation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/placation