فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tranquilize

ˈtræŋkwəlaɪz ˈtræŋkwɪlaɪz

گذشته‌ی ساده:

tranquilized

شکل سوم:

tranquilized

سوم‌شخص مفرد:

tranquilizes

وجه وصفی حال:

tranquilizing

توضیحات:

همچنین tranquillize نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار tranquilize رایج است.

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی tranquillise است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

آرام کردن، تسکین دادن (انسان یا حیوان به‌ویژه با دارو)

The dentist tranquilized the patient before extracting the wisdom tooth.

دندان‌پزشک پیش از کشیدن دندان عقل، بیمار را آرام کرد.

The psychiatrist prescribed medication to tranquillise the patient's severe anxiety.

روان‌پزشک به‌منظور آرام کردن اضطراب شدید بیمار دارو تجویز کرد.

verb - intransitive

تسکین یافتن، آرام شدن (انسان یا حیوان به‌ویژه با دارو)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Listening to classical music helps me tranquilize after a stressful day.

گوش دادن به موسیقی کلاسیک به من کمک می‌کند پس از یک روز پراسترس، آرام شوم.

Spending time in nature always helps me tranquillize.

گذراندن وقت در طبیعت همیشه به من کمک می‌کند تسکین یابم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tranquilize

  1. verb make calm, quiet
    Synonyms:
    calm quiet soothe pacify hush still compose relax subdue lull calm down quieten settle one’s nerves put at rest unruffle balm sedate quell
    Antonyms:
    upset agitate stir up aggravate incite

ارجاع به لغت tranquilize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tranquilize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tranquilize

لغات نزدیک tranquilize

پیشنهاد بهبود معانی