فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Tranquilize

ˈtræŋkwəlaɪz ˈtræŋkwɪlaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tranquilized
  • شکل سوم:

    tranquilized
  • سوم شخص مفرد:

    tranquilizes
  • وجه وصفی حال:

    tranquilizing

توضیحات

همچنین tranquillize نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار tranquilize رایج است.

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی tranquillise است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    آرام کردن، تسکین دادن (انسان یا حیوان به‌ویژه با دارو)
    • - The dentist tranquilized the patient before extracting the wisdom tooth.
    • - دندان‌پزشک پیش از کشیدن دندان عقل، بیمار را آرام کرد.
    • - The psychiatrist prescribed medication to tranquillise the patient's severe anxiety.
    • - روان‌پزشک به‌منظور آرام کردن اضطراب شدید بیمار دارو تجویز کرد.
  • verb - intransitive
    تسکین یافتن، آرام شدن (انسان یا حیوان به‌ویژه با دارو)
    • - Listening to classical music helps me tranquilize after a stressful day.
    • - گوش دادن به موسیقی کلاسیک به من کمک می‌کند پس از یک روز پراسترس، آرام شوم.
    • - Spending time in nature always helps me tranquillize.
    • - گذراندن وقت در طبیعت همیشه به من کمک می‌کند تسکین یابم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tranquilize

  1. verb make calm, quiet
    Synonyms: balm, calm, calm down, compose, hush, lull, pacify, put at rest, quell, quiet, quieten, relax, sedate, settle one’s nerves, soothe, still, subdue, unruffle
    Antonyms: aggravate, agitate, incite, stir up, upset

ارجاع به لغت tranquilize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tranquilize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tranquilize

لغات نزدیک tranquilize

پیشنهاد بهبود معانی