فرونشاندن، سرکوبی کردن، تسکین دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The commander quelled the disturbance in the city.
سردار آشوب شهر را خواباند.
Her presence quelled my fear.
حضور او ترس مرا فرو نشاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «quell» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quell