صفت تفضیلی:
stillerصفت عالی:
stillestهنوز، باز هم، هنوز هم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
Drink the tea while it is still warm.
چای را تا هنوز گرم است بخور.
I couldn't eat that much, so I'm still hungry.
نتوانستم خیلی غذا بخورم و باز هم گرسنهام.
He still speaks English poorly.
هنوز هم انگلیسی بد حرف میزند.
She is still crying.
هنوز دارد گریه میکند.
ولی، اما، بااینوجود، بااینحال
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She had a cold; she still went to school.
سرماخوردگی داشت، بااینحال به مدرسه رفت.
Siamack is tall, but Cyrus is still taller.
سیامک قد بلند است؛ ولی سیروس بلندتر است.
He took good care of himself, still he died young.
از خودش خوب مراقبت میکرد، باوجوداین جوانمرگ شد.
بیشتر، حتی
She was tired, but she felt still stronger after the workout.
او خسته بود، اما بعد از تمرین بیشتر احساس قدرت کرد.
The movie was entertaining, and the sequel was still better.
فیلم اول سرگرمکننده بود و دنبالهاش حتی از آن هم بهتر بود.
He studied hard for the exam, yet he feels he needs to prepare still more.
او برای امتحان سخت درس خواند، اما احساس میکند که باید حتی بیشتر آماده شود.
بیحرکت، راکد، ساکن
Sit still so that I can take your pulse.
بیحرکت بنشین تا نبضت را بگیرم.
the still water of the lake
آب راکد دریاچه
انگلیسی بریتانیایی (نوشیدنی) بیگاز، بدون گاز
I ordered a still water with my meal.
من با وعدهی غذایی خود آب بدون گاز سفارش دادم.
She prefers still beverages over sparkling ones.
او نوشیدنیهای بیگاز را به نوشیدنیهای گازدار ترجیح میدهد.
آرام کردن، ساکت کردن، خاموش کردن
Her sweet voice stilled my nerves.
صدای شیرین او اعصابم را آرام میکرد.
The city was stilled by terror.
وحشت، شهر را غرق در سکوت کرده بود.
سینما و تئاتر عکس (از صحنهی اکشن فیلم)
The director shared a stunning still from the movie's climactic scene.
کارگردان عکسی خیرهکننده از صحنهی سینمایی فیلم به اشتراک گذاشت.
He admired the still that showcased the film's breathtaking visuals.
او عکسی که تصاویر نفسگیر فیلم را به نمایش میگذاشت را تحسین کرد.
ادبی سکوت، خاموشی
The still of the night brought a sense of peace to the village.
خاموشی شب احساس آرامش به روستا آورد.
In the still, we could hear the gentle rustle of leaves.
در سکوت، میتوانستیم صدای ملایم خشخش برگها را بشنویم.
دستگاه چکانش، دستگاه تقطیر
The distillery's still produced the finest whiskey in the region.
دستگاه تقطیر او بهترین ویسکی منطقه را تولید میکند.
The old still in the barn was covered in dust.
دستگاه چکانش قدیمی در انبار پوشیده در گردوغبار بود.
(عامیانه) با وجوداین ، هر چه که باشد
سکوت علامت عمق (یا عقل) است، آبهای ساکن ژرف هستند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «still» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/still