نردبان، پلکان
She leaped over the stile.
او از روی نردبان پرید.
The farmer built a sturdy stone stile for easy access between his fields.
کشاورز یک پلکان سنگی محکم برای دسترسی آسان بین مزارعش ساخت.
چوب عمود چارچوب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The carpenter carefully measured and cut the stiles for the new cabinet doors.
نجار بادقت چوبهای عمود درهای کابینت جدید را اندازهگیری کرد و برش داد.
As I walked through the garden gate, my hand brushed a rough stile of it.
همانطور که از درب باغ عبور میکردم، دستم به چوب عمودی زبر آن برخورد کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stile» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stile