مهلک، فانی، مرگوار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He became deathly white.
رنگش مثل مرده سفید شد.
Her hands were deathly cold.
دستانش مانند میت سرد بود.
a deathly silence
سکوت مرگبار
She was deathly ill.
او سخت بیمار بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deathly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deathly