شکل جمع:
extremesصفت تفضیلی:
more extremeصفت عالی:
most extremeبینهایت، خیلی زیاد، حداکثر، فزونی، مفرط
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
extreme pain
درد شدید
extreme cold
سرمای شدید، شور سرما
extreme measures
اقدامات شدید
to an extreme degree
به اشد درجه، تا آخرین درجه
in the extreme north of the island
در شمالیترین جای جزیره
the extreme edge of the forest
دورترین مرز جنگل
extreme old age
نهایت پیری
... the hardship became extreme
... مشقت به حد نهایت رسید
His political ideas are too extreme.
اندیشههای سیاسی او بسیار افراطی است.
She could not tolerate the extreme heat of Abadan.
او تاب تحمل گرمای شدید آبادان را نداشت.
extreme kindness
حداکثر لطف
extreme patience
بیشترین شکیبایی
extreme point
نقطهی کرانه
extreme heat
شور گرما
I am extremely happy to have met you.
از ملاقات شما بینهایت خوشوقتم.
The weather was extremely hot.
هوا به شدت گرم بود.
در پایان، دورترین نقطه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Love and hate are two opposite extremes.
عشق و نفرت دو نقطهی مقابل هم هستند.
the party's extreme left and extreme right wings
جناحهای افراطی چپ و راست حزب
an extreme of poverty
شدت فقر
extremes
دو نقطه با دورترین فاصله، دو نقطهی متقابل، بیشترینهها
go to extremes
(در عمل یا حرف) شورش را درآوردن، زیادهروی کردن، گزافکاری کردن، افراط و تفریط کردن
in the extreme
به منتهای درجه، به حد افراط
uncomfortable in the extreme
ناراحت به شدیدترین وجه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «extreme» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extreme