با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Exceptional

ɪkˈsepʃnəl ɪkˈsepʃnəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more exceptional
  • صفت عالی:

    most exceptional

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
استثنایی، فوق‌العاده، بی‌نظیر، تک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- special classes for exceptional children, particularly the slow ones
- کلاس‌های ویژه برای کودکان استثنائی به‌ویژه کندذهن‌ها
- under exceptional circumstances ...
- تحت شرایط استثنایی ...
- exceptional talent
- استعداد فوق‌العاده
- She is exceptionally qualified for this job.
- او به‌طوراستثنایی شایسته‌ی این شغل است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exceptional

  1. adjective irregular
    Synonyms: aberrant, abnormal, anomalous, atypical, deviant, distinct, extraordinary, inconsistent, infrequent, notable, noteworthy, odd, peculiar, phenomenal, rare, remarkable, scarce, singular, special, strange, uncommon, uncustomary, unheard-of, unimaginable, unique, unordinary, unprecedented, unthinkable, unusual
    Antonyms: common, conventional, expected, general, normal, ordinary, regular, unexceptional, usual
  2. adjective excellent, wonderful
    Synonyms: brainy, extraordinary, fine, first-class, first-rate, good, high, marvelous, outstanding, phenomenal, premium, prodigious, remarkable, singular, special, superior, world-class
    Antonyms: inferior, mediocre, ok, unexceptional, unnoteworthy, unprodigious

ارجاع به لغت exceptional

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exceptional» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exceptional

لغات نزدیک exceptional

پیشنهاد بهبود معانی