آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Rare

    rer reə

    صفت تفضیلی:

    rarer

    صفت عالی:

    rarest

    معنی rare | جمله با rare

    adjective B1

    نادر، کمیاب، کم

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    a rare phenomenon

    پدیده‌ی نادر

    Camels are rare in Europe.

    شتر در اروپا کمیاب است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a rare scholar

    یک دانشمند بی‌نظیر

    adjective

    رقیق، لطیف، نیم‌پخته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    rare atmosphere

    هوای رقیق

    Would you like your steak rare or well-done?

    آیا میل دارید «استیک» شما نیم‌پز باشد یا کاملاً پخته؟

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rare

    1. adjective exceptional, infrequent
      Synonyms:
      uncommon unusual extraordinary infrequent occasional scarce few isolated attenuated deficient few and far between limited seldom sparse sporadic strange thin unique unfrequent unheard of unlikely unwonted attenuate flimsy inconceivable light out of the ordinary rarefied recherché scanty scattered semioccasional short singular subtile subtle tenuous unthinkable unimaginable
      Antonyms:
      usual typical regular frequent common
    1. adjective precious, excellent
      Synonyms:
      great fine rich excellent admirable choice delicate elegant extreme superb unique invaluable matchless peerless priceless dainty select exquisite recherché incomparable
      Antonyms:
      ordinary cheap worthless
    1. adjective not fully cooked
      Synonyms:
      undercooked underdone red bloody half-cooked not done nearly raw half-raw moderately done rarely done
      Antonyms:
      well-done

    لغات هم‌خانواده rare

    • noun
      rarity
    • adjective
      rare
    • adverb
      rarely

    سوال‌های رایج rare

    صفت تفضیلی rare چی میشه؟

    صفت تفضیلی rare در زبان انگلیسی rarer است.

    صفت عالی rare چی میشه؟

    صفت عالی rare در زبان انگلیسی rarest است.

    ارجاع به لغت rare

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rare» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rare

    لغات نزدیک rare

    • - rapturous
    • - rara avis
    • - rare
    • - rare bird
    • - rare coin
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.