آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Sparse

spɑːrs spɑːs

معنی sparse | جمله با sparse

adjective

کم‌پشت، پراکنده، تنک، گشاد گشاد

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

sparse beard

ریش کم‌پشت

sparse grass

چمن تنک

نمونه‌جمله‌های بیشتر

My hair has become very sparse.

موهای سرم خیلی تنک شده است.

Iceland's sparse population

جمعیت پراکنده ایسلند

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sparse

  1. adjective very few and scattered
    Antonyms:

ارجاع به لغت sparse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sparse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sparse

لغات نزدیک sparse

پیشنهاد بهبود معانی