امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Meager

ˈmiːɡər ˈmiːɡə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی meagre است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
لاغر، نزار، نحیف، پوست و استخوان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- meager were his look ...
- (شکسپیر) قیافه‌اش نزار بود ...
adjective
بی‌برکت، بی‌چربی،نابسنده، ناکافی، کم، ناچیز
- a meager income
- درآمد کم
- a meager harvest
- خرمن ناچیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد meager

  1. adjective small, inadequate; poor
    Synonyms:
    bare barren deficient exiguous flimsy inappreciable inconsiderable infertile insubstantial insufficient little mere minimum miserable paltry puny scant scanty scrimp scrimpy shabby short skimp skimpy slender slight spare sparse subtle tenuous too little too late unfinished unfruitful unproductive wanting weak
    Antonyms:
    adequate large liberal plenty substantial sufficient
  1. adjective very thin
    Synonyms:
    angular bare beanpole beanstalk bony broomstick emaciated gangling gangly gaunt hungry lacking lank lanky lean lithe little narrow rattleboned rawboned scraggy scrawny skin and bones skinny slender slim spare starved stinted stunted tenuous underfed wanting willowy withered
    Antonyms:
    big fat full large wide

ارجاع به لغت meager

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «meager» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/meager

لغات نزدیک meager

پیشنهاد بهبود معانی