سومشخص مفرد:
stuntsوجه وصفی حال:
stuntingاز رشد باز مانده، رشد نیافته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A few stunted trees were the only vegetation visible.
تنها گیاهانی که به چشم میخورد تعداد اندکی درخت رشدنکرده بود.
children with stunted growth
بچههای از رشد باز مانده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stunted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stunted