با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Shrimp

ʃrɪmp ʃrɪmp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive countable B1
جانورشناسی میگو، ماهی میگو، روبیان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shrimp

  1. noun A totally insignificant person
    Synonyms: runt, peewee, prawn, cipher, nebbish, krill, nobody, nonentity, nothing, pip-squeak, zero, zilch, shellfish, half-pint

ارجاع به لغت shrimp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shrimp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shrimp

لغات نزدیک shrimp

پیشنهاد بهبود معانی