آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۳ مرداد ۱۴۰۴

    Nothing

    ˈnʌθɪŋ ˈnʌθɪŋ

    معنی nothing | جمله با nothing

    pronoun A2

    هیچ، هیچ‌چیز

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    She said nothing.

    او هیچ نگفت.

    They found nothing in his pockets.

    در جیب‌های او چیزی نیافتند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Nothing happened.

    هیچ اتفاقی نیفتاد.

    There is nothing else on the table.

    چیز دیگری روی میز نیست.

    Nothing gives me more pleasure than the poetry of Hafez.

    هیچ‌چیزی برایم لذت‌بخش‌تر از شعر حافظ نیست.

    She is nothing to me.

    او برایم مهم نیست.

    adverb

    اصلاً، به‌هیچ‌وجه، هیچ، ذره‌ای، به‌هیچ‌عنوان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Nothing will I accept such an offer.

    به‌هیچ‌وجه چنین پیشنهادی را قبول نخواهم کرد.

    Her explanation was nothing close to the truth.

    توضیح او ذره‌ای به حقیقت نزدیک نبود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The situation is nothing different from before.

    این وضعیت هیچ تفاوتی با قبل ندارد.

    His words did nothing to convince me.

    حرف‌هایش به‌هیچ‌عنوان مرا قانع نکرد.

    That he would become king was nothing surprising.

    پادشاه شدن او اصلاً شگفت‌انگیز نبود.

    Nothing daunted, they jumped into the icy water.

    بدون هیچ‌گونه ترس پریدند توی آب یخ‌زده.

    It's nothing short of robbery.

    چیزی از دزدی کم ندارد (دزدی است).

    He is nothing but a thief.

    او جز دزد چیز دیگری نیست.

    He is nothing if not determined.

    او بسیار مصمم است.

    noun countable informal

    هیچ‌کاره، آدم بی‌ارزش، آدم به‌دردنخور

    In our office, he is a nothing.

    در اداره‌ی ما او هیچ‌کاره است.

    They treated him like a nothing, ignoring everything he said.

    با او مثل یک آدم بی‌ارزش رفتار کردند و حرف‌هایش را نادیده گرفتند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد nothing

    1. noun emptiness, nonexistence
      Synonyms:
      zero void naught nought zip zilch cipher blank nonentity nonbeing nobody aught trifle wind extinction oblivion annihilation nullity insignificancy not anything fly speck nihility obliteration shutout
      Antonyms:
      fullness capacity
    1. noun no thing; not anything
      Synonyms:
      zero nil zilch nix null blank bagatelle nihility nothingness trifle triviality nullity nada nonentity oblivion cipher goose-egg naught aught zip not anything no thing nonexistence inexistence nonbeing extinction obliteration free annihilation neither hide nor hair nihil in almost no time at all non-existence speedily none rapidly minimize underplay nought play down disregard trivia cypher useless vacuity vacuum zippo
      Antonyms:
      something
    1. noun a totally insignificant person
      Synonyms:
      cipher nebbish nobody nonentity pip-squeak zero shrimp zilch
    1. noun emptiness
      Synonyms:
      nothingness void zero cipher nought aught zilch zip nihility nonexistence nullity oblivion nonentity nonbeing annihilation extinction obliteration scratch blank nobody no thing not anything insignificancy trifle bagatelle crumb wind zippo nix diddly fly speck duck egg goose egg zot shutout
      Antonyms:
      something

    Collocations

    for nothing

    2- بی‌دلیل، بیخود

    nothing but

    چیزی به چیز دیگری به غیر از، فقط

    nothing much

    نه خیلی، نه چندان

    nothing to do with

    بی‌رابطه با، نامربوط به، بی‌ربط به

    think little (or nothing) of

    1- اهمیت ندادن، مهم نپنداشتن 2- تردید نکردن

    Collocations بیشتر

    nothing like

    کاملاً متفاوت، اصلاً ناهمانند

    nothing loath

    نه با بی‌میلی، بامیل، به دلخواه

    have nothing but praise for

    فقط تعریف و تمجید کردن از

    Idioms

    for nothing

    1- رایگان، مجانی

    have nothing on

    برتری نداشتن بر

    in nothing flat

    (عامیانه) در کوتاه‌ترین مدت، در یک آن

    next to nothing

    تقریباً هیچ

    nothing could be further from the truth

    کاملاً دروغ است، اصلاً این‌طور نیست

    Idioms بیشتر

    nothing doing

    نه، هرگز، ابداً، بیخود اصرار نکن!

    nothing for it

    چاره‌ی دیگر، راه دیگر

    nothing if not

    بسیار، خیلی

    nothing short of (or nothing less than)

    همان‌قدر، کمتر نه، همانند

    nothing to it

    آسان (است)، اشکال ندارد، مثل آب خوردن

    nothing succeedes like success

    موفقیت موجب موفقیت می‌شود

    nothing ventured nothing gained

    تا مخاطره نکنی به جایی نخواهی رسید، هر که طاوس خواهد جور هندوستان کشد

    nothing will come of nothing

    نتیجه‌ی هیچ فقط هیچ است، اگر هیچ‌کاری نکنی، هیچ‌چیزی هم به‌دست نخواهی آورد

    much ado about nothing

    هیاهوی بسیار برای هیچ

    سر‌و‌صدای زیادی درباره‌ی هیچ، جنجال بی‌سبب

    all or nothing

    یا همه یا هیچ، صفر یا صد

    look (or be or feel) like nothing on earth

    عجیب و غریب، زشت و بد

    know next to nothing

    تقریباً هیچ ندانستن

    have something (or nothing) on someone

    (عامیانه) مدرک جرم یا دلیل کافی علیه کسی داشتن (یا نداشتن)

    nothing succeeds like success

    موفقیت موفقیت می‌آورد

    think little (or nothing) of

    1- اهمیت ندادن، مهم نپنداشتن 2- تردید نکردن

    think nothing of it!

    اهمیت ندارد! قابل ندارد!، بفرمایید!، چوبکاری نفرمایید!

    there is nothing to it

    اصلاً کاری ندارد، آسان است، مهم نیست

    nothing (or not much) to write home about

    غیرجالب توجه، پیش‌پا افتاده، آنچه که آش دهان‌سوزی نیست

    nothing to sneeze at

    (چیزی) شایسته‌ی توجه جدی، چشم‌گیر، قابل توجه، قابل تامل

    سوال‌های رایج nothing

    معنی nothing به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «nothing» در زبان فارسی به «هیچ‌چیز» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «هیچ‌چیز» برای اشاره به فقدان کامل چیزی، نبود موجودیت یا عدم وجود هرگونه شیء، موضوع یا محتوا به کار می‌رود. این واژه یکی از بنیادی‌ترین مفاهیم در زبان است و در بسیاری از موقعیت‌ها برای بیان خلأ، فقدان یا عدم تحقق یک چیز استفاده می‌شود. وقتی گفته می‌شود «هیچ‌چیز باقی نمانده است»، منظور این است که هیچ شیء، ماده یا اثر قابل توجهی وجود ندارد و همه چیز از بین رفته یا به اتمام رسیده است.

    در ادبیات و نوشتار، «هیچ‌چیز» اغلب جنبه‌های استعاری و فلسفی پیدا می‌کند. این واژه می‌تواند به مفاهیم خلأ، تنهایی، پوچی یا فقدان معنوی اشاره داشته باشد. نویسندگان و شاعران از «هیچ‌چیز» برای بیان احساسات عمیق و حالات ذهنی پیچیده بهره می‌برند، زیرا این واژه توانایی انتقال حس خلأ یا نبودن را به شکلی ساده و در عین حال تأثیرگذار دارد.

    در مکالمات روزمره، «هیچ‌چیز» کاربرد بسیار گسترده‌ای دارد و می‌تواند پاسخ به سوالات، توصیف وضعیت یا بیان عدم تغییر باشد. برای مثال، وقتی کسی می‌پرسد «چه خبر؟» و پاسخ داده می‌شود «هیچی»، منظور این است که اتفاق یا تغییر خاصی رخ نداده است. این کاربرد نشان می‌دهد که واژه می‌تواند به سرعت و به طور غیررسمی اطلاعاتی را منتقل کند و در عین حال معنای کاملاً منفی یا فقدان را نیز منتقل نماید.

    در علوم و مفاهیم فنی، «هیچ‌چیز» نقش کلیدی در توصیف شرایطی دارد که داده، اثر یا ماده‌ای موجود نیست. برای مثال، در فیزیک یا ریاضیات، وقتی گفته می‌شود «هیچ‌چیز قابل اندازه‌گیری نیست» یا «هیچ‌چیز در این محیط وجود ندارد»، این بیانگر فقدان مطلق یا شرایط خالی است که اهمیت دقیق و علمی دارد. این کاربرد تخصصی نشان‌دهنده اهمیت واژه در انتقال مفاهیم دقیق و انتزاعی است.

    همچنین، «هیچ‌چیز» می‌تواند در زبان تصویری و هنری برای ایجاد تضاد یا تاکید بر ارزش موجودات و اشیاء به کار رود. گاه نویسندگان یا هنرمندان از فقدان و نبود چیزی برای برجسته کردن حضور و اهمیت چیز دیگر استفاده می‌کنند. این کاربرد باعث می‌شود که «هیچ‌چیز» نه تنها به معنای فقدان فیزیکی، بلکه به عنوان ابزاری برای انتقال معنا و خلق اثر هنری نیز شناخته شود.

    ارجاع به لغت nothing

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «nothing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nothing

    لغات نزدیک nothing

    • - noteworthy
    • - nother
    • - nothing
    • - nothing (or not much) to write home about
    • - nothing but
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.