گذشتهی ساده:
nulledشکل سوم:
nulledسومشخص مفرد:
nullsوجه وصفی حال:
nullingشکل جمع:
nullsملغی، باطل، بیاثر، بیاعتبار، فسخشده
The company’s policy was found to be in violation of the law and thus null.
سیاست شرکت ناقض قانون شناخته شد و بنابراین بیاثر بود.
If a contract is signed under duress, it can be considered legally null.
اگر قراردادی تحت فشار امضا شود، میتوان آن را از نظر قانونی بیاعتبار دانست.
بیفایده، عبث، خنثی، بیارزش، بیاثر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The theory lost support due to decades of null scientific evidence.
آن نظریه بهدلیل دههها شواهد علمی بیارزش، حمایت خود را از دست داد.
His arguments were null and had no impact on the decision.
استدلالهای او بیاثر بود و هیچ تأثیری بر تصمیم نداشت.
ریاضی تهی، صفر
Any attempt to intersect disjoint sets results in a null set.
هر تلاش برای اشتراکگیری از مجموعههای جدا از هم، به مجموعهای تهی منجر میشود.
In this equation, the result is a null vector with zero magnitude.
در این معادله، نتیجه، برداری صفر با اندازه صفر است.
null set
مجموعهی خالی، مجموعهی تهی
null hypothesis
فرضیهی صفر
مقدار تهی، صفر، هیچ
He removed all nulls and zeros from the dataset for clarity.
او تمام مقدارهای تهی و صفرها را برای وضوح بیشتر از مجموعهی داده حذف کرد.
Some columns were left blank, and the system recorded them as nulls.
برخی ستونها خالی رها شدند و سیستم آنها را بهعنوان مقادیر تهی ثبت کرد.
خنثی کردن، بیاثر کردن، از بین بردن اثر
They designed a system to detect and null signal interference.
آنها سیستمی طراحی کردند تا تداخل سیگنال را شناسایی و خنثی کند.
The medicine helps null the side effects of the treatment.
این دارو به از بین بردن تأثیرات جانبی درمان کمک میکند.
The noise-cancelling headphones null external sounds.
هدفونهای حذف نویز، صداهای بیرونی را بیاثر میکنند.
باطل و بیاثر، بیاثر، باطل، کأنلمیکن، بلااثر، فسخ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «null» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/null