انگاشتی، پنداری، وهمی، خیالی، تصوری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an imaginary journey to the depths of the sea
سفر خیالی به اعماق دریاها
His imaginary enemies appeared in his dreams.
دشمنان خیالی او به خوابش میآمدند.
All of your fears are imaginary.
همهی ترسهای شما خیالی است.
imaginary axis
محور مجازی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «imaginary» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imaginary