با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

فرش به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • کفپوش
  • فونتیک فارسی

    farsh
  • اسم
    pavement
    • - برف روی فرش فشرده شده و تبدیل به یخ شده بود.

    • - The snow on the pavement was compacted and has turned to ice.
    • - فرش خیابان

    • - the pavement of the street
  • قالی
  • فونتیک فارسی

    farsh
  • اسم
    carpet, rug, flooring, carpeting, matting, mat
    • - فرش پاخورده

    • - a footworn rug
    • - فرش بخش عمده‌ی صادرات غیرنفتی ما را تشکیل می‌دهد.

    • - Carpets account for a major part of our non-oil exports.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد فرش

ارجاع به لغت فرش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فرش

پیشنهاد بهبود معانی