یک زمانی، در گذشته، یک موقعی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
At one time, we were close friends, but we’ve lost touch.
در گذشته ما دوستهای نزدیکی بودیم، اما ارتباطمان قطع شده است.
At one time, this building was the tallest in the city.
یک زمانی، این ساختمان بلندترین در شهر بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «at one time» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/at-one-time