آخرین به‌روزرسانی:

Gambit

ˈɡæmbɪt ˈɡæmbɪt

گذشته‌ی ساده:

gambited

شکل سوم:

gambited

سوم‌شخص مفرد:

gambits

وجه وصفی حال:

gambiting

شکل جمع:

gambits

معنی

noun

شروع بازی شطرنج، از دست دادن یکی دو پیاده دربرابر تحصیل امتیازاتی، بذله، موضوع بحث

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gambit

  1. noun plan, plot
    Synonyms:
    trick ruse ploy design device plot maneuver gimmick artifice play jig

ارجاع به لغت gambit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gambit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gambit

لغات نزدیک gambit

پیشنهاد بهبود معانی