Ruse

ruːs / / ruːz ruːs / / ruːz ruːz ruːz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ruses

معنی و نمونه‌جمله

noun
حیله، نیرنک، مکر، خدعه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Her ruse failed.
- ترفند او کارگر نشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ruse

  1. noun trick, deception
    Synonyms: angle, artifice, blind, booby trap, curveball, deceit, device, dodge, feint, gambit, game, game plan, gimmick, hoax, imposture, jig, maneuver, ploy, scenario, sham, shenanigans, shift, stratagem, stunt, subterfuge, switch, twist, wile

ارجاع به لغت ruse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ruse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ruse

لغات نزدیک ruse

پیشنهاد بهبود معانی