گذشتهی ساده:
stuntedشکل سوم:
stuntedسومشخص مفرد:
stuntsوجه وصفی حال:
stuntingشکل جمع:
stuntsسینما و تئاتر بدلکاری
The film crew took extra precautions to ensure the safety of the stunt performers.
گروه فیلمبرداری اقدامات احتیاطی بیشتری برای اطمینان از ایمنی اجراکنندگان بدلکاری انجام دادند.
The actor trained for months to prepare for the dangerous stunt.
این بازیگر ماهها تمرین کرد تا برای این بدلکاری خطرناک آماده شود.
شیرینکاری، کار نمایشی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the stunts of a circus acrobat
شیرینکاریهای آکروبات سیرک
The magician's disappearing act was a clever stunt that left the audience amazed.
عمل ناپدید شدن شعبدهباز کار نمایشی هوشمندانهای بود که تماشاگران را شگفتزده کرد.
جلو رشد چیزی را گرفتن، مانع رشد چیزی شدن
Disease and hunger stunted the children's growth.
بیماری و گرسنگی جلو رشد بچهها را گرفت.
The excessive use of pesticides can stunt the growth of plants and crops.
استفادهی بیشازحد از سموم دفع آفات میتواند مانع رشد گیاهان و محصولات زراعی شود.
شیرینکاری کردن، کار نمایشی کردن
The circus performer was known for his ability to stunt.
این بازیگر سیرک به دلیل تواناییاش در شیرینکاری شهرت داشت.
The gymnast spent hours practicing before she could stunt on the balance beam.
ژیمناست ساعتها تمرین کرد تا بتواند روی میلهی تعادل کار نمایشی انجام دهد.
سینما و تئاتر بدلکاری کردن
The movie star loved to stunt in his action films.
این ستارهی سینما عاشق بدلکاری در فیلمهای اکشن خود بود.
The actress was excited to stunt for the first time.
این بازیگر برای نخستین بار بدلکاری کردن هیجانزده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stunt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stunt