فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Feat

fiːt fiːt

شکل جمع:

feats

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable C1

کار برجسته، شاهکار، کار بزرگ، فتح نمایان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The construction of this bridge was a feat of engineering.

ساختن این پل شاهکار مهندسی بود.

Rustam and his amazing feats

رستم و کارهای شگرف او

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد feat

  1. noun achievement
    Synonyms:
    accomplishment victory triumph attainment execution performance exploit deed action act effort enterprise venture conquest coup consummation adventure stunt tour de force
    Antonyms:
    failure inaction idleness

ارجاع به لغت feat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «feat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/feat

لغات نزدیک feat

پیشنهاد بهبود معانی