گذشتهی ساده:
featheredشکل سوم:
featheredوجه وصفی حال:
featheringشکل جمع:
feathersپر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The peacock's feathers were so beautiful that they looked like an artwork.
پرهای طاووس بهقدری زیبا بود که شبیه اثر هنری به نظر میرسید.
The hunter collected the feathers of the birds he hunted.
شکارچی پر پرندگانی که شکار کرده بود، جمع کرد.
(دریانوردی) بهطور افقی چرخاندن، نیمچرخ دادن (پارو) (برای کاهش مقاومت هوا)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As you approach the dock, feather your oars.
با نزدیک شدن به اسکله، پاروهای خود را بهطور افقی بچرخانید.
In windy conditions, it's crucial to feather the oars.
در شرایط بادی، بهطور افقی چرخاندن پاروها بسیار مهم است.
قدیمی هر چیز پرمانند (بهعنوان زینت)
The dancer's costume was adorned with many feathers.
لباس رقصنده با پرهای زیادی تزیین شده بود.
She wore a beautiful feather in her hair.
پر زیبایی به موهایش زده بود.
پره (پر طبیعی یا پلاستیکی که در انتهای تیر و روی سوفار نصب میشود تا مانع از انحراف تیر در مسیر شود)
The hunter examined the feather before attaching it to his arrow.
شکارچی پیش از اینکه پره را به تیر خود وصل کند آن را بررسی کرد.
The feather on the arrow was brightly colored.
رنگ پرهی تیر روشن بود.
نوع
The principal's feather treatment helped the new student feel welcome.
نوع برخورد مدیر به دانشآموز جدید کمک کرد تا احساس خوشایندی داشته باشد.
The internet has created communities of enthusiasts of every feather.
اینترنت جوامعی از مشتاقان از هر نوعی ایجاد کرده است.
سرووضع، لباس
His feather was good.
سرووضعش خوب بود.
I admire your feather.
لباست رو تحسین میکنم.
وضع، حال (از نظر روحی)
After a good night's sleep, I woke up in fine feather.
بعد از یک خواب خوب شبانه، با وضع خوبی از خواب بیدار شدم.
Hearing her favorite song on the radio put her in a good feather.
شنیدن آهنگ محبوبش از رادیو، حال او را خوب کرد.
آرامش، آرامی، متانت (feathers)
Despite the chaos around her, she maintained her feathers.
علیرغم هرجومرج اطرافش، آرامش خود را حفظ کرد.
She took a deep breath and tried to regain her feathers.
نفس عمیقی کشید و سعی کرد متانتش را به دست آورد.
جانورشناسی پوشش مو (روی پاهای سگ و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The dog's feathers were long and fluffy.
پوشش موی سگ بلند و کرکی بود.
The dog's feathers were shaggy.
پوشش موی سگ پشمالو بود.
ترک مویی (روی سنگ قیمتی)
He noticed a feather in the diamond.
متوجه وجود ترک مویی در الماس شد.
The emerald's beauty was marred by a feather.
ترک مویی زیبایی زمرد را خدشهدار شد.
(دریانوردی) نیمچرخ (عمل) (با پارو) (برای کاهش مقاومت هوا)
The coach emphasized the importance of feather during practice.
مربی بر اهمیت نیمچرخ در طول تمرین تأکید کرد.
The feather of the oar was well-executed.
نیمچرخ پارو بهخوبی اجرا شده بود.
پر زدن به (تیر و غیره)
The hunter spent hours feathering his arrows.
شکارچی ساعتها برای پر زدن به تیرهایش وقت صرف کرد.
I always feather my darts.
همیشه به دارتهایم پر میزنم.
با پر آراستن، با پر پوشاندن (لباس و کلاه و غیره)
She feathered her hair for the party.
برای مهمانی موهایش را با پر آراست.
The dancer's dress was feathered.
لباس رقصنده با پر پوشانده شده بود.
(هوانوردی) جهت ... را عوض کردن (پروانه)
In case of engine failure, the propeller must be feathered.
در صورت خرابی موتور، جهت پروانه باید عوض شود.
The pilot feathered the propeller blades to reduce drag during the descent..
خلبان جهت پرههای پروانه را عوض کرد تا در هنگام فرود، نیروی کشش را کاهش دهد.
نازک کردن (لبهی تخته یا صفحه و غیره)
The carpenter feathered the edge of the board.
نجار لبهی تخته را نازک کرد.
The blacksmith feathered the edge of the sword.
آهنگر لبهی شمشیر را نازک کرد.
با زبانه به هم وصل کردن (در نجاری و فلزکاری و غیره)
We need to feather the planks to make the roof watertight.
برای آببندی کردن سقف باید تختهها را با زبانه به هم وصل کنیم.
He feathered them.
آنها را زبانه به هم وصل کرد.
زدن (ضربه)، دادن (پاس) (نرم و بادقت)
He feathered the ball into the top corner of the net.
توپ را به گوشهی بالای تور زد.
The quarterback feathered a pass.
کوارتربک پاس داد.
پردرآوردن
The ducklings will begin to feather out in a few weeks.
جوجهاردکها در عرض چند هفته شروع به پردرآوردن میکنند.
The chicken coop needs to be cleaned before the chicks start to feather.
قبل از اینکه جوجهها شروع به پردرآوردن کنند باید قفس مرغ تمیز شود.
(روش شکنجه و اعدام در گذشته) قیرمالی کردن بدن برهنه و پرچسباندن به آن
ترس از خود نشان دادن، متزلزل شدن
ترس از خود بروز دادن، بزدلی خود را ظاهر کردن
(انگلیس - عامیانه) ترس از خود نشان دادن
birds of a feather fly together
کند همجنس با همجنس پرواز
کلمه "feather" به معنای "پر" در زبان فارسی است و در زبان انگلیسی به اشیاء سبک و نرم که معمولاً از پرندگان به دست میآید، اشاره دارد. پرها به دلیل ویژگیهای خاص خود، در فرهنگها و زمینههای مختلف معانی و کاربردهای متفاوتی دارند. در اینجا به بررسی معانی، کاربردها و نکات جالب در مورد "feather" میپردازیم.
معانی و کاربردها
1. پر طبیعی:
پرها ساختارهایی نرم و سبک هستند که بدن پرندگان را پوشانده و آنها را در پرواز یاری میکنند. پرها معمولاً از کربن و پروتئین تشکیل شدهاند و در رنگها و اندازههای مختلف وجود دارند.
2. پر مصنوعی:
در صنایع مختلف، از جمله صنعت مد و پوشاک، از پرهای مصنوعی برای تزئینات استفاده میشود. این پرها میتوانند از مواد مختلفی مانند نایلون یا پلیاستر ساخته شوند.
3. پر به عنوان نماد:
پرها در فرهنگهای مختلف نمادهای خاصی دارند. به عنوان مثال، در برخی از فرهنگها، پرها نماد آزادی و روح هستند. در فرهنگ بومیان آمریکا، پرها به عنوان نشانهای از احترام و شجاعت به کار میروند.
4. در هنر و صنایع دستی:
در هنرهای دستی، پرها به عنوان عنصر تزئینی استفاده میشوند. نقاشیها، کلاژها و کاردستیها میتوانند از پرها بهره ببرند و زیبایی خاصی به آثار هنری ببخشند.
5. در ادبیات و شعر:
پرها در ادبیات به عنوان نماد احساسات، عشق و زیبایی به کار میروند. شاعران معمولاً از پرها برای توصیف احساسات لطیف و دلنشین استفاده میکنند.
نکات جالب
- ساختار پر: پرها شامل دو بخش اصلی هستند: ریشه (quill) که به پوست پرنده متصل است و زنجیرهای از تارها (barbs) که به هم متصل شده و ساختار پر را تشکیل میدهند. این ساختار به پرها کمک میکند تا سبک و در عین حال مقاوم باشند.
- تنوع در رنگ و نوع: پرها به طور گستردهای در رنگها و الگوهای مختلف وجود دارند. برخی پرندگان دارای پرهای رنگارنگ و زیبا هستند که در جلب توجه و جذب جفت نقش مهمی دارند.
- کاربردهای پزشکی: در برخی کشورها، از پرها در طب سنتی برای درمان برخی بیماریها استفاده میشود. به عنوان مثال، در طب چینی، پرها به عنوان مکملی برای تقویت سلامتی به کار میروند.
- پرها در علم فناوری: محققان در حال بررسی ساختار پرها برای الهام گرفتن از طراحیهای جدید در صنعت هوافضا هستند. ویژگیهای خاص پرها مانند سبک بودن و مقاومت میتواند در طراحی بالهای هواپیماها و سایر وسایل پرنده مورد استفاده قرار گیرد.
- پرها در فرهنگهای مختلف: در برخی فرهنگها، جمعآوری پرها از پرندگان خاص به عنوان نشانهای از شانس و خوشبختی محسوب میشود. همچنین، در بعضی از آئینها، پرها به عنوان هدیهای معنوی به کار میروند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «feather» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/feather