آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Crest

krest krest

معنی crest | جمله با crest

noun verb - transitive verb - intransitive

تاج، کلاله، قله، یال، بالاترین درجه، به بالاترین درجه رسیدن، ستیغ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the crest of a wave

نوک موج، سرخیزاب

the crest of a mountain

ستیغ کوه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the crest of Chinese civilization

اوج تمدن چین

crest voltage

حداکثر ولتاژ

The flood waters crested at 30 meters.

سیلاب به اوج سی متر رسید.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد crest

  1. noun emblem, symbol
    Synonyms:
  1. noun topknot on head of animal

ارجاع به لغت crest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crest

لغات نزدیک crest

پیشنهاد بهبود معانی