زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Chine

t͡ʃaɪn t͡ʃaɪn

معنی

noun verb - transitive

مهره استخوان پشت جانوران، گوشت مازه، (عامیانه، انگلیس) دره تنگ وباریک، شکاف، درز، شیار آبی که در اثرحرکت کشتی ایجاد می‌شود، پشت کسی را شکستن، دندانه‌دار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chine

  1. noun
    Synonyms:
    back spine backbone meat cleave saddleback

ارجاع به لغت chine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chine

لغات نزدیک chine

پیشنهاد بهبود معانی