لحظه، آن، چشم بههمزدنی، یک دقیقه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She did it in a jiffy.
در یک چشم برهم زدن آن را انجام داد.
He disappeared in a jiffy before anyone could stop him.
او در یک آن ناپدید شد قبلاز اینکه کسی بتواند جلویش را بگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jiffy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jiffy