۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚
خرید با تخفیف

    Trice

    traɪs traɪs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun verb - transitive
    کشیدن یا بستن، با طناب بستن، دم، لحظه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - in a trice
    - در یک چشم به هم زدن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد trice

    1. noun a very brief time
      Synonyms:
      moment minute second instant flash tick wink twinkle crack jiffy jiff twinkling
    1. noun a very short time (as the time it takes the eye to blink or the heart to beat)
      Synonyms:
      second minute instant while flash jiffy wink blink-of-an-eye heartbeat split-second twinkling new-york-minute
    1. verb raise with a line
      Synonyms:
      trice-up
    1. verb hoist up or in and lash or secure with a small rope
      Synonyms:
      trice-up

    ارجاع به لغت trice

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «trice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trice

    لغات نزدیک trice

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه