آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Wink

    wɪŋk wɪŋk

    گذشته‌ی ساده:

    winked

    شکل سوم:

    winked

    سوم‌شخص مفرد:

    winks

    وجه وصفی حال:

    winking

    شکل جمع:

    winks

    معنی wink | جمله با wink

    verb - intransitive C2

    پلک زدن، چشمک زدن، کورکوری کردن، کورموشی نگاه کردن، چشم برهم زدن، چشم را بازوبسته کردن (ارادی در مقایسه با فعل blink)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    Effat Khanom winked at her husband.

    عفت خانم به شوهرش چشمک زد.

    He winked at me to be quiet.

    به من چشمک زد که ساکت باشم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The smoke forced him to wink his eyelids repeatedly.

    دود او را مجبور کرد که مکرراً پلک‌هایش را برهم بزند.

    verb - intransitive

    خاموش و روشن شدن، سوسو زدن، چشمک زدن (چراغ)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    The village lights were winking in the dark.

    در تاریکی چراغ‌های دهکده سوسو می‌زدند.

    The Christmas lights in the park winked merrily.

    چراغ‌های [درخت] کریسمس در پارک چشمک می‌زدند.

    verb - intransitive

    پایان یافتن، به اتمام رسیدن، خاموش شدن (معمولاً با حرف اضافه‌ی out)

    when his employment winked out ...

    وقتی که شغلش به پایان رسید ...

    Street lights winked out at 5 a.m.

    چراغ‌های خیابان ساعت ۵ صبح خاموش شدند.

    noun countable

    چشمک، سوسو، چشم بر‌هم‌زدن (به‌مثابه‌ی لحظه‌ای کوتاه)

    a wink and a smile

    یک چشمک و یک لبخند

    quick as a wink

    به‌سرعت یک چشم بر‌هم‌زدن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He disappeared in a wink.

    در یک چشم بر‌هم‌زدن ناپدید شد.

    verb - intransitive

    نادیده گرفتن، اغماض کردن

    He refused to wink at any violation of the law.

    او حاضر نشد هیچ‌گونه تخطی از قانون را نادیده بگیرد.

    She winked at the problem.

    مشکل را نادیده گرفت.

    noun

    چرت، چشم برهم‌زنی، چشم‎‌گرمی، خواب کوتاه

    I didn't sleep a wink last night.

    دیشب یک لحظه هم خوابم نبرد.

    I can't concentrate on work after lunch without catching a wink.

    بدون چشم‌گرمی، نمی‌توانم بعد از ناهار روی کار تمرکز کنم.

    verb - intransitive

    علامت دادن (با نور یا چراغ)

    The destroyer was winking urgently.

    ناوشکن با فوریت علامت می‌داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wink

    1. noun flutter, flick
      Synonyms:
      blink squint gleam glimmer sparkle twinkle flash bat glitter nictitate nictate squinch
    1. noun moment
      Synonyms:
      second minute instant flash jiffy shake twinkle twinkling split second

    سوال‌های رایج wink

    گذشته‌ی ساده wink چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده wink در زبان انگلیسی winked است.

    شکل سوم wink چی میشه؟

    شکل سوم wink در زبان انگلیسی winked است.

    شکل جمع wink چی میشه؟

    شکل جمع wink در زبان انگلیسی winks است.

    وجه وصفی حال wink چی میشه؟

    وجه وصفی حال wink در زبان انگلیسی winking است.

    سوم‌شخص مفرد wink چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد wink در زبان انگلیسی winks است.

    ارجاع به لغت wink

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wink» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wink

    لغات نزدیک wink

    • - winifred
    • - wining and dining
    • - wink
    • - winker
    • - winkle
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.