نزدیک بودن، مماس بودن، مجاور بودن، متصل بودن یاشدن، خوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
One end of the bridge abutted on the sidewalk.
یک طرف پل به پیادهرو متصل بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «abut» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abut