شکل جمع:
neighborsحالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی neighbour است.
همسایه، هم دیوار، نفر بعدی، نفر بغل دست، (به ویژه کشور یا قوم) همجوار، همنوع
My neighbor has bought a new car.
همسایهی من ماشین نو خریده است.
Iran and Afghanistan are neighbors.
ایران و افغانستان همسایهاند.
همسایه شدن با، مجاور شدن
the earth and its neighboring planets
کرهی زمین و سیارات همجوار آن
The U.S. neighbors the northern border of Mexico.
امریکا مجاور مرزهای شمالی مکزیک است.
همسایه شدن، مجاور شدن
هم مرز کردن، با هم صمیمی کردن، دارای روابط نزدیک کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «neighbor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/neighbor