گذشتهی ساده:
borderedشکل سوم:
borderedسومشخص مفرد:
bordersوجه وصفی حال:
borderingشکل جمع:
bordersتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مجاور بودن، نزدیک بودن، هممرز بودن، مشابه بودن، همانند بودن
سرزمین مرزی بین انگلیس و اسکاتلند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «border» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/border