خطوط طرفین میدان بازی، از بازی یا معرکه خارج کردن، کار یا چیز فرعی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was sidelined by a bodily injury.
بهدلیل صدمهی بدنی از شرکت محروم شد.
1- در نوارهی خارج از زمین بازی 2- خارج از گود، غیرفعال، تماشاچی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sideline» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sideline