شکل جمع:
hobbiesسرگرمی، کار ذوقی، کاری که کسی بدان عشق و علاقه دارد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
He is a teacher and his hobby is stamp-collecting.
او معلم است و سرگرمی او تمبر جمع کردن است.
He paints as a hobby.
او برای سرگرمی نقاشی میکند.
دنبال سرگرمی یا موضوع موردعلاقهی خود رفتن
بیشازحد به کار ذوقی (خواهکار) خود علاقهمند بودن، در خواهکاری زیاده روی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hobby» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hobby