آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Fun

fʌn fʌn

صفت تفضیلی:

funner

صفت عالی:

funnest

معنی fun | جمله با fun

noun uncountable A1

سرگرمی، لذت، تفریح، خوش‌گذرانی، خوشی

We had a lot of fun at the party.

در مهمانی خیلی به ما خوش گذشت.

Nowadays, my only fun is writing this book.

این روزها تنها خوشی من نگارش این کتاب است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

It's fun to watch the baby walk.

تماشای راه رفتن کودک کیف دارد.

Her illness diminished our fun.

بیماری او عیش ما را منقص کرد.

Have fun!

خوش باشید! (خوش باش!)

O! what fun it is to run in a one-horse open sleigh!

آه، سواری در سورتمه‌ی روباز و یک اسبی چقدر کیف دارد!

The children were making fun of the old man.

بچه‌ها پیرمرد را دست می‌انداختند.

He likes to poke fun at his students.

او دوست دارد شاگردان خود را مچل کند.

noun uncountable

شوخی، نشاط، بازیگوشی، تفریح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

They spent the afternoon in harmless fun.

آن‌ها بعدازظهر را با شوخی‌های سالم گذراندند.

He enjoys a bit of fun during lunch breaks.

او درطول استراحت ناهار از کمی بازیگوشی لذت می‌برد.

adjective informal A2

لذت‌بخش، سرگرم‌کننده، تفریحی، مفرح

We had a fun day at the beach.

روزی لذت‌بخش در ساحل داشتیم.

The movie was really fun to watch.

تماشای فیلم واقعاً سرگرم‌کننده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a fun gift

هدیه‌ی خوشحال‌کننده

adjective informal

خوش‌مشرب، سرزنده، بانمک، دوست‌داشتنی و شاد، بامزه

He has a fun personality that cheers everyone up.

او شخصیت شادی دارد که همه را خوشحال می‌کند.

I love my friends as they are so fun and creative.

من دوستانم را دوست دارم چون آن‌ها خیلی سرزنده و خلاق هستند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Your brother is really fun!

برادرت واقعاً باحال است!

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fun

Collocations

for (or in) fun

به شوخی، از روی شوخی، به‌طور غیر‌عمدی، تفریحی

have fun

خوش بودن، خوش گذراندن، کیف کردن

source of fun

مایه/منبع سرگرمی

Idioms

like fun

(عامیانه) ابداً، اصلاً، هرگز

make fun of (poke fun at)

مسخره کردن، دست انداختن، مچل کردن، منتر کردن

a bundle of joy (or fun)

یک دنیا شادی (یا خوشی)، خیلی شاد (یا خوش)

poke fun at

مسخره کردن، دست انداختن، مورد تمسخر قرار دادن

سوال‌های رایج fun

صفت تفضیلی fun چی میشه؟

صفت تفضیلی fun در زبان انگلیسی funner است.

صفت عالی fun چی میشه؟

صفت عالی fun در زبان انگلیسی funnest است.

ارجاع به لغت fun

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fun» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fun

لغات نزدیک fun

پیشنهاد بهبود معانی