با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Escapade

    ˈeskəpeɪd ˈeskəpeɪd ˈeskəpeɪd ˈeskəpeɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    شیطنت، ماجراجویی، آشوب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - the childish escapades of Seezdah-be-dar
    - شیطنت‌های بچگانه‌ی شب سیزده بدر
    - Jaffar Khan's escapades in New York
    - ماجراجویی‌های جعفرخان در نیویورک
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد escapade

    1. noun adventure, usually lighthearted
      Synonyms: antic, caper, fling, folly, frolic, gag, high jinks, lark, mischief, monkeyshines, prank, rib, roguery, rollick, romp, scrape, shenanigans, spree, stunt, trick, vagary

    ارجاع به لغت escapade

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «escapade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/escapade

    لغات نزدیک escapade

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی