خوشی، نشاط، مستی، شوخی، سرخوشی، میخوارگی، ولگردی و قانونیشکنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She went on a shopping spree.
هر چی در مغازهها دید، خرید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spree» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spree