امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spree

spriː spriː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
خوشی، نشاط، مستی، شوخی، سرخوشی، میخوارگی، ولگردی و قانونی‌شکنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- She went on a shopping spree.
- هر چی در مغازه‌ها دید، خرید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spree

  1. noun wild activity
    Synonyms:
    bacchanalia ball bash binge caper carousal carouse carousing celebration field day fling frolic high jinks high time jag jamboree junket lark merry-go-round orgy party rampage revel rip spending expedition splurge tear
    Antonyms:
    care thriftiness

ارجاع به لغت spree

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spree» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spree

لغات نزدیک spree

پیشنهاد بهبود معانی