با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Splurge

    splɜːrdʒ splɜːdʒ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      splurged

    • شکل سوم:

      splurged

    • سوم‌شخص مفرد:

      splurges

    • وجه وصفی حال:

      splurging

    • شکل جمع:

      splurges

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adverb
    شادمانی، خوشی، تفریح و ولخرجی کردن، ریخت‌وپاش، به رخ دیگران کشیدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - He splurged millions of dollars in Paris.
    - در پاریس میلیون‌ها دلار ولخرجی کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد splurge

    1. verb spend lavishly
      Synonyms: be extravagant, binge, celebrate, fling, give a party, rampage, spread
      Antonyms: hoard, save

    ارجاع به لغت splurge

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «splurge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/splurge

    لغات نزدیک splurge

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند