امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Splutter

ˈsplʌt̬ər ˈsplʌtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive adverb
ترشح، صدای چلپ‌وچلوپ زیاد، اخ تف کردن، آهن و تلوپ کردن، ترشح کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد splutter

  1. verb Stammer
    Synonyms:
    stutter stumble gabble
  1. verb To spit
    Synonyms:
    sputter spew crackle spray hiss crepitate spit out
  1. noun An utterance (of words) with spitting sounds (as in rage)
    Synonyms:
    sputter spatter spattering splatter splattering sputtering

ارجاع به لغت splutter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «splutter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/splutter

لغات نزدیک splutter

پیشنهاد بهبود معانی