فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stutter

ˈstʌt̬ər ˈstʌtə

گذشته‌ی ساده:

stuttered

شکل سوم:

stuttered

سوم‌شخص مفرد:

stutters

وجه وصفی حال:

stuttering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb

لکنت داشتن، با لکنت حرف زدن، لکنت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Asgher stutters.

اصغر لکنت زبان دارد.

stuttering machine guns

مسلسل‌هایی که تق‌تق می‌کردند

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stutter

  1. verb speak haltingly
    Synonyms:
    stammer hesitate falter stumble sputter splutter dribble
    Antonyms:
    continue

ارجاع به لغت stutter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stutter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stutter

لغات نزدیک stutter

پیشنهاد بهبود معانی