فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stammer

ˈstæmər ˈstæmə

گذشته‌ی ساده:

stammered

شکل سوم:

stammered

سوم‌شخص مفرد:

stammers

وجه وصفی حال:

stammering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

لکنت پیدا کردن، گیر کردن (زبان)، لکنت، من‌من کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Hassan said with a stammer, "g-give me s-some m-money"

حسن با لکنت زبان گفت "ق - قدری پ-پول ب-بده"

He was so frightened that he started stammering.

آن‌قدر ترسید که به تته‌پته افتاد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stammer

  1. verb stutter in speech
    Synonyms:
    hesitate pause stop falter stumble repeat splutter sputter jabber halt hem and haw lurch wobble hammer
    Antonyms:
    pronounce enunciate

ارجاع به لغت stammer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stammer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stammer

لغات نزدیک stammer

پیشنهاد بهبود معانی