ورور، سخن تندوناشمرده، گپ، گپزنی، پچپچ، ورور کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He jabbered an apology.
او ورورکنان پوزش خواست.
Listening to those women jabbering away gave me a headache.
گوش دادن به ورور آن زنها به من سر درد داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jabber» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jabber