با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Jabber

ˈdʒæbər ˈdʒæbə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adverb
    ورور، سخن تندوناشمرده، گپ، گپ‌زنی، پچ‌پچ، ورور کردن
    • - He jabbered an apology.
    • - او ورورکنان‌ پوزش خواست.
    • - Listening to those women jabbering away gave me a headache.
    • - گوش دادن به ورور آن زن‌ها به من سر درد داد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد jabber

  1. verb talk incessantly and trivially
    Synonyms: babble, blather, chatter, drivel, gab, go on and on, jaw, mumble, murmur, mutter, prate, ramble, run off at mouth, shoot the breeze, talk, tattle, utter, yak, yap
    Antonyms: be silent

ارجاع به لغت jabber

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jabber» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jabber

لغات نزدیک jabber

پیشنهاد بهبود معانی